نوشته‌هایم....



من مهندس عمرانم و تخصصم ساخت و سازه، اما بشر واقعا داره با ساخت و ساز‌های بی‌رویه به محیط زیست ضربه می‌زنه. هر جا رو که می‌بینی، دارن می‌کوبن و برج می‌سازن. اگه از بالا به شهر نگاه کنی، ساختمون‌ها مثل مکعب‌هایی هستند که کنار هم چیده شدن. ما که یه خواب راحت نداریم، همه‌اش تا میام بخوابم، این کارگر‌ها که ساختمون می‌سازن، با داد و بی‌داد نمی‌زارن. قدمم هم سبکه، باور کنید هرجا می‌رم، دور و برش شروع می‌کنن به ساخت و ساز!  فکر‌کنم حتی اگه برم آمریکا و توی پنت‌‌هاوس یه برج زندگی کنم، زمین بغل برج رو می‌کوبن و شروع می‌کنن به ساختن. تا من بیام بخوابم، یه کارگر با داد و بی‌داد به اون یکی میگه: جک گیو می د همر!!»


من با بعضی از صفاتی که رو حیوونا میذارن مشکل دارم و به نظرم این‌کار نامناسبه. مثلا یه جوری میگن خر نفهمه، انگار بقیه‌ی حیوونا اوقات فراغتشون رو به حل معادلات لگاریتمی می‌پردازن! یا مثلا همچین میگن کوالا‌ها فقط می‌خورن و می‌خوابن، انگار مثلا گوسفند‌ها هر‌ روز صبح ساعت ۵ بیدار میشن، یه چای تلخ می‌خورن، می‌رن بالا سر دکل نفت تا آخر شب!!


یه آرایشگاه نزدیک خونمون هست که روی در و دیوارش عکس هنرپیشه‌های معروف خارجی و فوتبالیست‌ها رو زده. موهام خیلی نامرتب بود، رفتم اونجا و عکس یه هنرپیشه‌ی خوش‌تیپ رو نشون دادم و گفتم که موهام رو شبیه اون بزنه. آرایشگره هم گفت:باشه مهندس خیالت راحت!» فقط نمی‌دونم چرا وقتی از آرایشگاه اومدم بیرون،قیافم شبیه نقی معمولی تو قسمت ۱۳ سریال پایتخت چهار شده بود! 


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها